بچه های فیزیک دانشگاه تربیت معلم سبزوار

اینجا از فیزیک میگیم از خودمون از دنیامون

بچه های فیزیک دانشگاه تربیت معلم سبزوار

اینجا از فیزیک میگیم از خودمون از دنیامون

بزودی...

سلام یه خبر خوب واسه دوستان داشتم اول بگم مدتی که نبودم از همه عذر میخام و در ضمن باز مدتی نیستم ...

اما یه خبر خوب واسه همه بچه های عزیز چند وقت پیش یکی از دوستان گل پیشنهاد داد تالار گفتگویی اختصاصی راه اندازی کنیم که به اطلاع دوستان گل میرسونم امروز دامین سایت گفتگو رو درست کردم همه چی حاضره فقط تویه روزایه آینده فروم رو آماده میکنم و آدرسش همینجا میزارم فقط تورو خدا حمایت کنید و همتون تویه تالار عضو بشید امکاناتش اینطوره که به راحتی میتونید عضو بشید و همونجا خودتون یه موضوع میسازید و راجع بهش با دوستانتون حرف میزنید به راحتی هر چه تمام تر در ضمن دارت چت باکس هم هست و دوستان میتونند با هم که آنلاین هستن چت داشته باشند و تورو خدا فقط عضو بشید و بگم عضویتش فقط 20 ثانیه طول میکشه و بعد شما هم میتونید راحت بنویسید و کلی امکانات جدید داریم با ما همراه باشید

پیشاپیش سال جدید هم تبریک میگم و امیدوارم به هرچی میخاین برسین

موفق و سربلند باشید

نظرات 15 + ارسال نظر
مموتی سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 04:06 ب.ظ

سلام خدمت مدیر محترم
و سلام به همه دوستان عزیز
لیدیز اند جنتلمنای گرامی, لطف کنین دعوت آقای مدیرو لبیک بگین. بنده خدا تو همین چار کلمه چهل بار گفته "تورو خدا"!! چشم آقای رییس. من از طرف خودم قول میدم بیام و عضو شم
یه سلام ویژه خدمت برادر همدم... آقا مگه تو از خودت خاطره نداری که میای ولگشت توی خاطرات ما؟! با کلی مصیبت مرتب کردمشون؛ باز اومدی همه رو به هم ریختی(ضمنا اگه رفتی تو پوشه خاطرات شخصیم دیگه نه من نه تو)

همدم سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 05:51 ب.ظ

سلام.
به به آقای مدیر. آقا ارادت داریم!
مموتی جان ببخشید تکرار نمیشه

بابا یه مموتی اینجایه و من راضی به زحمت نبودیم واسه ما انقد زحمت بکشید آقای مدیر اونم با این حالتون... بشه جبران کنیم!

مموتی سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 06:11 ب.ظ

دوستان عزیز و خصوصا حسین جون باید ببخشید. مث اینکه تو نامه قبلی حواسم نبوده چی دارم می نویسم... معذرات خواهی
مجددا سلام
همدم جون گمونم بیکارتر از ما دو تا خودمونیم!!! یه نظر تو میذاری یکی من!!!

ستاره سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 06:38 ب.ظ

سلام. دوستان حالتون چطوره؟ آقا مدیره شما چطورید؟ انقد جوش نزنید به خدا عضو میشیم. و اما آقای همدم شما چرا تو خاطرات مموتی دنبال من میگردید؟؟ کمی استقلال بد نیست!!! بعدشم شما دعا کنید ان شااله قبول میشه. یه چیز دیگه اگه همه راضی میشن که اسم واقعی شونو بگن منم حرفی ندارم. موفق و سربلند باشید.

مموتی سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 07:57 ب.ظ

والا ما که حرفی نداریم. همین آقای همدمو شما ببینید با چه جسارتی اومده تو میدون، با اسم اصلیش. بنده ی حقیر که کاملا مشخصه کیم ( حداقل این اسم بین پسرای 86 شناخته شده س)
ایشالا در برنامه های بعدی سیر رسیدن اسمم به این اسم نسبتا مستعار رو می نویسم ...

ستاره سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 08:17 ب.ظ

عجب هیجانی دادید به این سیر تکاملی اسمتون جناب مموتی!!! در مورد منم اکثر خانمای 86 میدونن که ستاره اسم مورد علاقه کیه. به هرحال ما منتظر قسمت اخر این برنامه تون هستیم.

همدم چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام. چطورید بچه ها؟
من هم اسم واقعی تو رو میدونم مموتی جان و هم شما ستاره خانوم

ستاره چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 06:24 ب.ظ

سلام. من که خوبم خداروشکر امیدوارم بقیه هم خوب باشن. حقیقتا آقای همدم شناختین؟؟ خوب کمی راهنمایی کنید تا منم بشناسمشون دیگه! راستی آقای پزشکی شما حالتون چطوره انقد از مشکلات زیستن گفتید که نگرانتون شدیم. برای همتون آرزوی موفقیت و سلامتی و ارامش خاطر دارم . همکلاسی اسبقتون: رضایی.

مموتی چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 08:21 ب.ظ

سلام
به وبلاگ سه نفره ی ما خوش اومدین (من و آقا همدم و ستاره خانم)!!! البته یه آقای پزشکی هم هست که خاطرش واسه ما خیلی عزیزه ولی تازگیا یه خرده سایه شون سنگین شده
واقعا بقیه کجان؟ یعنی از اون همه دوست و آشنا فقط سه چار نفر گرفتار نیستن و وقت میکنن به وبلاگ سر بزنن؟! تاسف تاسف
اصلا این بحثا رو ولش...
همدم جون؛ خیلی چیزی!!! حالا منو می شناسی حرفی توش نیست ولی...
به هر حال من همچنان ترجیح میدم با همین اسم نیمه مستعار ادامه بدم. شاید بعدها بخوام حرفایی بزنم که اسم واقعیم اجازه نده!!!

ستاره چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 09:21 ب.ظ

هرطور که راحتید جناب مموتی! موفق باشید. ولی خداییش برای منم سواله : آقای همدم از کجا ستاره رو شناختن؟؟؟؟؟؟؟

مموتی چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 09:36 ب.ظ

کلا آقای همدم در این زمینه ها ید طولایی دارن ولی این احتمالم وجود داره که اینبار میخواسته یه دستی بزنه یا قپی بیاد

پریناز چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت 11:31 ب.ظ

سلام.به به چه همه خبررررررررررررررررررررر!!
اول از همه بگم که خوشحالم آقای مدیر هنوزم این وبلاگو یادشونه...
دوم این که بگن چرا مشغله دارن (چون یه نفر قبلا گفته بود که بهشون حق میدن،خب چرا؟؟؟؟ها؟؟؟ من اصلا حق نمیدم....)
سوم اینکه گلی به جمال این سه نفر(مموتی و آقای همدم و ستاره خانم) که طرفداره پروپاقرص این وبلاگند...
چهارمشم گلی به جمال خودم که بعد مدت ها تنبلی اومدم تو نت
پنجم هم اینکه :همون اسم مستعار بیشتر حال میده،بنابراین اینقدر به خاطرات هم گیر ندید لطفا...
آخرشم اینکه: منم هستم آقای پزشکی،اینقدر نجوش....

مموتی پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 12:10 ق.ظ

جواب اول: اولی که جواب نداره!!!
جواب دوم: گرفتارن دیگه. بهتره زیاد وارد جزئیات نشیم
جواب سوم و چهارم: ممنون. ایشالا شما رو هم از این به بعد بیشتر زیارت کنیم
جواب پنجم: ما کجا و به خاطرات کی گیر دادیم؟ چرا بهتون میزنین! ما فقط بعضی شخصیتا رو تو خاطرات خودمون گم کرده بودیم که امیدواریم به زودی شناسایی بشن( اگه باشن)
جواب ششم: مث اولی جواب نداره

ستاره پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 09:45 ق.ظ

سلام دوستان. صبح عالی متعالی. رسیدن بخیر پریناز جان!! خوشحال شدم اومدی حالا شدیم دو به دو جا داره شخصا از خواهرای گلم دعوت کنم که بیان ، این طوری خیلی بهتر میشه.

مموتی پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 10:16 ق.ظ

سلام و صبح همگی! بخیر
"شدیم دو به دو"؟؟؟!!! مگه واسه جنگ قشون جمع میکنی خواهر من! این بحثا بهتره شروع نشه که عاقبت خوشی نداره . آخرش شما شکست می خورین و آه و ناله و گریه!!! هم عید خودتون خراب میشه هم عید خانواده!!! اگه دروغ میگم بگین راست میگی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد