بچه های فیزیک دانشگاه تربیت معلم سبزوار

اینجا از فیزیک میگیم از خودمون از دنیامون

بچه های فیزیک دانشگاه تربیت معلم سبزوار

اینجا از فیزیک میگیم از خودمون از دنیامون

من هم پیرو حق شدم...

روزی روزگاری من بودم و کلی توهم کلی حس کمال کلی..

اما شاید تلنگری بود او که باید می بود...

او که آمد و ای کاش زودتر می آمد...

حقیقت را می دیدم و افسوس چه بی توجه از کنارش می گذشتم

حقیقت را می دیدم و افسوس که با چشمان بسته و پر از تعصبم به آن نور نگاه می کردم

و افسوس...

و هم چنان غرق آن بودم..

به قول مولانا در روز بر انکار آفتاب بودم

در حالی که نور در چشمانم جا میگرفت

وجودش را انکار کردم افسوس و افسوس...
اما آن تلنگر او که کاش زودتر می امد...

چشمان را باز کرد

شستم چشمانم را با آب پاک حقیقت

شستم خودم را از تعصب

از روح بسته

و اکنون که به ماه آن بزرگ نزدیک است

من گویا گم شده ام را یافتم

گویا دیدم که او و راهش حق اند

می خواهم امروز نمازم را با وجودم و روحم بخوانم

و او را که همه از او هستند شکر کنم

و پیشانیم را بر خاکی گذارم

که بوی خون پاک خوب او را می دهد

و بگویم خدایا شکرت

که من را هم

پیرو کردی

آری من هم پیرو حق شدم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد