نمیدانم چرا فکر میکنی پرنده ها هنوز هم سیب می خورند
آنهم در روزگاری که همه گوشتخوار شده اند.
من که امروز هر چه سیب سرخ به دلم تعارف کردم
بالا آورد
گرچه،
قبل از آن زمان که سیبهای سرخ
در هورمُن دروغ پرورش داده شوند تا فریباتر جلوه کنند،
دل ما هم اهل سیب و شعر و شراب بود
اما روزگار عوض شد
حالا دل ما صبحها
جگر کباب شده اش را روی ذغالهای "ساخت دوستان" باد میزند
و شبها آه تاسف دود می کند
که ای کاش هنوز آن درخت سیب باغچهء سهراب بود
تا ما هم به جای بادمجان سوخته که شکلش را عوض کرده اند
قدری سیب بخوریم...
دلم گرفته...می نویسم فقط...سیب های سهراب کو؟؟؟
سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود. اروزی موفقیت دارم برای شما
مطالب قشنگه اما موضوع مطالب اخیرتقریبا یکسانه دلتون خیلی پره ...
غم مخور ایام هجران رو به پایان میرود
این خماری از سر ما می گساران میرود
اللهم عجل لولیک الفرج
مرسی از لطفتون...