بچه های فیزیک دانشگاه تربیت معلم سبزوار

اینجا از فیزیک میگیم از خودمون از دنیامون

بچه های فیزیک دانشگاه تربیت معلم سبزوار

اینجا از فیزیک میگیم از خودمون از دنیامون

رشد انسان و تاثیر متقابل با محیط

با سلام

من خودم این مطلب رو خوندم و خالی از لطف نیست شما هم بخونید

البته بگم من زیاد با این نوشته موافق نیستم شما هم بخونید و نظرتون رو بگید

این مطلب رو در ادامه مطلب بخونید حتما موفق باشید...


امروزه هریک از ما مقداری از وقت روزانه خود را صرف نالیدن و شکایت از روزگار، شرایط، اطرافیان و... می‌کنیم. هرگاه چند دوست دور هم جمع می‌شوند شروع به صحبت از مشکلاتشان می‌کنند. اگر از کسی بپرسی «چطوری؟» بسیار بعید است که راحت بگوید «خوبم». اگر هم کسی سرحال بود لابد نفسش از جای گرم در می‌آید یا وضع مالی اش خوب است. اگر در دوستان صمیمی یا اقوام نزدیک ما افرادی با وضع مالی خوب قرار دارند، خوب است قدری در زندگی و گفتارشان دقت کنیم. خواهیم دید که اپیدمی نارضایتی و ناخرسندی ارتباط مستقیمی با وضع مالی هم ندارد. همه ما روزمره به دریافت و نیز انتشار امواج و انرژی های منفی مشغولیم. همچون یک خودرو دودزا که حرکتش خود به خود همراه با تولید مواد مضر است.

اگر موجی به قایق کوچکی بخورد آنرا واژگون می‌کند اما یک کشتی اقیانوس پیما ممکن است تنها چند سانتی‌متر تکان بخورد و به راحتی مسیرش را ادامه دهد. انسان نیز اگر بخواهد در اقیانوس مواج زندگی به سوی اهداف هدفی حرکت کند، چاره ای ندارد جز آنکه کشتی اقیانوس پیما باشد وگرنه تمامی وقت و توانش صرف کلنجار رفتن با امواج زندگی روزمره می‌شود.

اما آیا این ایده امکان پذیر است یا این گفته‌ها، تنها شعارهایی زیباست. برای پاسخ به این سوال، ابتدا نگاهی به زندگی جالب دکتر ویکتوریا فرانکل اتریشی می‌اندازیم.


دکتر ویکتور امیل فرانکل (Viktor Emil Frankl) یک روانشناس و عصب شناس اتریشی بود. ویکتور فرانکل در ۱۹۰۵ در وین به‌دنیا آمد. ایشان در سال 1924 به ریاست دانشکده دانشجویان سوسیالیست اتریش (Sozialistische Mittelschüler Österreich) درآمد. وی تا پیش از جنگ جهانی اول، تحقیقاتی را در زمینه افسردگی و خودکشی انجام داد. با حمله نازی ها به اتریش، فرانکل به همراه همسر و والدینش به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شد. وی از سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ در اردوگاه های آشویتس (Auschwitz) و سپس داخائو (Dachao) زندانی بود و مجبور به کار سخت و اجباری همراه با تحقیر و تخریب شخصیت شد. در این اثنا، همسر، پدر و مادر و برادر او در اردوگاه های کار اجباری از سرما، خستگی و گرسنگی جان سپردند یا به کوره های آدم سوزی سپرده شدند. یک انسان در چنین شرایطی به چه حالتی می‌رسد؟ آیا انتظاری جز «جنون» داریم ؟



فرانکل تا پایان جنگ زنده ماند و از زندان رهایی یافت. او پس از آزادی، به جای افسردگی و روان پریشی، مکتبی به نام «معنی درمانی» (Logotherapy) را پایه ریزی کرد. او در کتابی به شرح خاطرات خود پرداخت و از جمله می‌نویسد: «تلاش در یافتن معنایی در زندگی، خود نیرویی اصیل و بنیادی است و نه توجیهی ثانویه از کشش های غریزی او.... و تنها در آن صورت است که معنی جویی او ارضا خواهد شد. پاره ای از صاحب نظران بر این باورند که معنی و ارزشها چیزی نیستند مگر "مکانیسم های دفاعی" و "واکنش معکوس"... اما من یکی حاضر نیستم که به خاطر "مکانیسم های دفاعی" زندگی کنم و یا به خاطر "واکنش معکوس" بمیرم. به نظر من انسان قادرست و می تواند به خاطر ایده ها و ارزش هایش زندگی کند و یا در این راه جان ببازد»

دکتر فرانکل، البته تنها مثال نیست. داستان کتی کرکپاتریک (Katie Kirkpatrick) دختر 21 ساله آمریکایی، عبرتی برای تمامی ناامیدان جهان است. کتی به خاطر ابتلا به سرطان در سال 2005 در گذشت. او پس از سه سال دست و پنجه نرم کردن با سرطان، با عشق چندین ساله اش، نیک گودوین (Nick Godwin)، ازدواج کرد. این عروسی چنان که در تصاویر زیر می‌بینید، یک عروسی خاص بود. یکی از وسایل غیر معمول همراه عروس در این عروسی، مخزن اکسیژنی بود که وی مجبور بود در تمام مدت آنرا با خود حمل کند.


کتی البته تا چند سال پیش از آن به این شکل بود.

او تنها پنج روز پس از ازدواج در این جهان بود. شاید گفته شود ویکتور فرانکل یک دکتر روان شناس بود و تحصیلات و تجربیاتش به او کمک کرد اما کتی کرکپاتریک یک جوان معمولی بود که علارقم رنج طاقت فرسای سرطان، عاشقانه زیست و عاشقانه مرد.

چنان‌که می‌دانیم، دمای بدن حیوانات خونسرد تابعی از شرایط محیطی است و خود توانایی تولید حرارت یا بالعکس خنک کردن بدن خود را ندارند. با تکامل بیشتر و ایجاد پرندگان و سپس پستانداران، امکان کنترل دمای بدن بوجود آمد. انسانی هم که چشم و گوشش تنها به شرایط و محیط اطراف است، با آن دشارژ می‌شود و از آن دشارژ می‌شود، انسانی تکامل نیافته است. تکامل ذهنی و روانی انسان اقتضا می‌کند تا کنترل انرژی هایش در دست محیط اطراف نباشد.

از آن سو نیز البته می‌توان مثال های فراوانی زد. شاید  هریک از ما در اطراف خود جوانی یا خانواده ای را بشناسیم که علارقم داشتن رفاه مادی، از آرامش و امید بی‌بهره اند. بنابراین، شرایط نیست که کمال یا زوال ما را تعیین می‌کند بلکه این ما هستیم که با قرار گرفتن در یک شرایط خاص، راه کمال را بر می‌گزینیم یا راه بیهودگی و نا امیدی را. اگر هنوز فانع نشده اید داستان کنی ستردی ((Kenny Easterday را مرور می‌کنیم.

کنی در سال 1973 با یک نقص مادر زادی نادر به دنیا آمد. پزشکان ناچار شدند پاهای ناقص او را در شش ماهگی قطع کنند. این تصویر از آقای کنی استردی در دوران کودکی است:

شاید ساده ترین کار برای چنین فردی افسردگی، ناسزا گفتن به زمین و زمان و یا نشستن در کنجی و آه کشیدن از جفای فلک باشد. اما خوب است تصاویر ایشان را در بزگسالی نیز ببینیم:


در بین موجودات زنده، انسان ویژگی های خاصی دارد. از آن جمله توانایی دادن پاسخ هایی متفاوت به یک محرک خارجی است. انسان های مختلف ممکن است در یک شرایط یکسان پیشرفت کنند و یا نابود شوند. تحصیل کنند یا معتاد شوند. عشق بورزند یا متنفر شوند. عکس العمل انسان‌های رشد نیافته در مقابل محرک‌های محیطی را می‌توان با نمودار شماتیک زیر نشان داد:



اما نمودار انسان رشد یافته به این صورت است:



انسان تنها موجودی است که به این صورت قابلیت اثر گذاری و تغییر فضای مثبت یا منفی اطراف خود را دارد. انسان متعالی را می‌توان همچون کارخانه بازیافت زباله دانست که از ورودی نامناسب تولید خروجی مثبت و مفید می‌کند. اما بدون رشد جنبه‌های مختلف وجود انسان، ممکن است از ورودی مثبت نیز خروجی منفی حاصل شود.

 

منابع:

http://en.wikipedia.org/wiki/Logotherapy

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D9%88%D8%B1_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%A9%D9%84

http://en.wikipedia.org/wiki/Viktor_Frankl

http://www.snopes.com/photos/people/katie.asp

http://en.wikipedia.org/wiki/Kenny_Easterday

http://maanuphoto.blogspot.com/2010/04/story-of-kenny-easterday.html

 

- متن تایپ شده "معنی درمانی چیست، انسان در جستجوی معنا" نوشته دکتر ویکتور فرانکل، برگردان دکتر نهضت صالحیان و مهین میلانی.

- فصلنامه طب کل نگر، سال ششم، شماره 18، مقاله «عرفان از منظری دیگر».
نظرات 2 + ارسال نظر
؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکشنبه 10 بهمن 1389 ساعت 09:29 ق.ظ

متنش طولانیه فعلا حوصله خوندن ندارم ولی بعدا میخونمش

سلام حتما بخونید جالبه البته اگه دوست داشتین ضرر نمیکنین

[ بدون نام ] دوشنبه 24 مهر 1391 ساعت 09:38 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد